همه آن کلهقندی مثلثشکلِ تراشخورده و شاقولی که ۵۰ سال است بالا و دور و بر مقبره فردوسی تکان نخوردهاند کار دست آقای امیری است و کارگرهایش. سنگهای بیرگ و صاف معدن خلج را با گاری میکشاندند تا کارگاهها و ساخت هرکدامش یک هفتهای طول میکشید. سنگِ سفتِ خلج هم که به این سادگیها تراش نمیخورد و اصلا اگر سنگ دیگری بود که اینقدر دوام نمیآورد. تیشه را محکمتر اگر میکوبیدی میشکست و آرام جلو میرفتی میزان نمیشد. سال ۴۳ بود که هوشنگ سیحون با خیال تخت تراش سنگهای آرامگاه فردوسی را میسپارد دست بچه روستای کاهو.